-
۱۶
دوشنبه 12 دیماه سال 1390 23:09
امروز دست گیر که فردا، از دست رفته است، انسان خستهای که نجاتش به دست توست..
-
۱۵
دوشنبه 12 دیماه سال 1390 01:01
هیچ وقت امید کسی رو ازش نگیر.. شاید این تنها چیزی باشه که براش باقی مونده..
-
۱۴
یکشنبه 11 دیماه سال 1390 00:30
صد سال بعد از تنهایی ما..
-
۱۳
شنبه 10 دیماه سال 1390 21:42
به گمانم آن نهنگهایی که به خشکی میزدند به چیزی شبیه به تو فکر میکردند..
-
۱۲
شنبه 10 دیماه سال 1390 20:25
هنوز هم به ثانیههای بودنت، اعتباری نیست..
-
۱۱
شنبه 10 دیماه سال 1390 12:40
بیشتر که فکر میکنم این آخرها درست مثل فیلمهای قدیمی شده بودی.. صامت بیرنگ و گاهی خشدار..
-
۱۰
جمعه 9 دیماه سال 1390 21:59
این روزها که میگذرد.. دارم سرد میشوم از تو.. مثل هوا مثل دستانت مثل آن شالگردن آبی رنگی که در کافه جا گذاشتی..
-
۹
جمعه 9 دیماه سال 1390 13:57
هر چه فکر میکنم دنیای من در دو روز خلاصه میشود.. روزی که تو را دیدم و روزی که تو را خواهم دید..
-
۸
جمعه 9 دیماه سال 1390 03:16
دلم تنگ دلتنگیهاش میشه..
-
۷
یکشنبه 4 دیماه سال 1390 11:43
گلستان پنجم ۲۶ قدم تا تنهایی.. این اتاق دم کرده ی پیر همیشه هست.. چیزی که همیشه نیست توئی تو که نیستی هیچ چیز دیگر هم نیست..
-
۶
یکشنبه 4 دیماه سال 1390 11:21
نپرس از ثانیه های تلخ نگاهم خسته ام از این تاریکی ها... خسته ام..
-
۵
چهارشنبه 30 آذرماه سال 1390 16:49
هر بار که می خواستند فریاد بزنند آب می رفت در حلقشان.. نگاهم به آکواریوم.. دستورات و یادآوری هایش همچنان ادامه داشت.. ته همه جملاتش هم یک "گوش می کنی چی می گم؟ " اضافه می کرد که مجبورت کند به این کار.. تلفن که قطع شد آرزو می کردم ای کاش او هم ماهی بود.. چای یخ کرده ام را سر می کشم.. فرو می روم روی آن کاناپه...
-
۴
پنجشنبه 10 آذرماه سال 1390 19:33
بیا.. بیا برگردیم از این بزرگ سالی های کسالت بار به همان دورهای خوشایند.. همان جا که کودکی هایم را جا گذاشتم آن جا که چشمانم.. دروغ هایم را فاش می کردند ...
-
۳
دوشنبه 7 آذرماه سال 1390 12:56
یک جای این زندگی همیشه می لنگد یا خروس به موقع نمی خواند یا صبح مثل شب به تاریکی تن سپرده است یا چشمان ما به روشنی گشوده نمی شود یا.. تیرگی همیشگی است و این را کسی نمیداند...
-
۲
سهشنبه 24 آبانماه سال 1390 00:41
وقتی همه چیز از تو آغاز می شود.. چگونه می توان باور کرد پایانت را ..
-
1
جمعه 9 اردیبهشتماه سال 1390 10:55
حواسم پرت همه چیزه غیر از... کاش ارغوانی هاش رنگ نبازند کاش یکی میومد در گوشم فریاد میزد و می گفت همش درووووووووغه...