-
۴۶
سه‌شنبه 9 اسفند‌ماه سال 1390 09:33
از ره خون می‌آیی اما می‌آیی و من در دل می‌لرزم می‌آیی و من در دل می‌لرزم.. .. ای آزادی آیا با زنجیر می‌آیی..؟ پ.ن. از گوش دادن به این کار استاد شجریان سیر نمی‌شم..
-
۴۵
دوشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1390 10:35
من پرم از آن چیزی که تو آن را سقوط می‌نامی
-
۴۴
یکشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1390 13:24
نگاهش ثابت مانده بود به کف اتاق.. ..می‌روم.. می‌روم .. حالا میبینی.. آهسته می‌گفت.. قاطع می‌گفت.. هربار که تکرار می‌کرد انگار کسی با ناخن‌هایش درونم را می‌خراشید.. نمی‌دانستم که گاهی آدم به جنون می‌رسد.. به جنون می‌رسانندش.. و آن وقت است که می‌خواهد همه چیز را بگذارد و برود.. طوری برود که انگار هیچ وقت نبوده.. ***...
-
۴۳
یکشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1390 10:12
حافظ این حال عجب با که توان گفت که ما بلبلانیم که در موسم گل خاموشیم
-
۴۲
چهارشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1390 03:53
هیج وقت! همه چیز درست نمی‌شود..
-
۴۱
چهارشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1390 03:30
دیگر حتی غروبی نیست که مرا آرام به شب عادت دهد..
-
۴۰
چهارشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1390 03:24
همیشه در زندگی دو تراژدی هست اینکه به چیزی که می‌خواهی نرسی و اینکه برسی..
-
۳۹
چهارشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1390 03:11
فراموش نمی‌شوند هیچگاه لبخند‌هایت که رو به غروب می‌رفتند..
-
۳۸
چهارشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1390 03:02
نمی‌دانم.. از انبساط و انقباض این روزهاست.. یا سردی و گرمی روزگار.. .. ترک‌هایی که هر روز بیشتر می‌شوند...
-
۳۷
چهارشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1390 02:47
میان پریشانی واژه‌ها، چقدر تنها شدیم..
-
۳۶
یکشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1390 13:15
می‌گفت.. اگر چیزی رو عمیقاً می‌خوای رهاش کن.. اگر مال تو باشه برمیگرده.. اگر هم نه حتماً نباید باهاش شروع می‌کردی..
-
۳۵
یکشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1390 13:08
ملت زیر آب زن..
-
۳۴
شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1390 14:07
کرخت... مثل اینه که صد ساله مردم..
-
۳۳
چهارشنبه 28 دی‌ماه سال 1390 12:28
تنهایی ما.. سوی خدا می‌رفت...
-
۳۲
چهارشنبه 28 دی‌ماه سال 1390 10:48
با توام.. تو .. ای حضور مبهم بدوی.. ای که دوستت دارم.. تمام فلسفه‌ام، جا مانده در حریر آتشین اندامت..
-
۳۱
چهارشنبه 28 دی‌ماه سال 1390 10:21
مثل این بود که داشتیم سایه‌ها را سر می‌کشیدیم آرام... آرام.. عمیق.. عمیق..
-
۳۰
چهارشنبه 28 دی‌ماه سال 1390 10:08
پناهم بده، تنها مرز آشنا، پناهم بده..
-
۲۹
سه‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1390 10:52
چمدان‌هایت پر می‌شوند.. دل من خالی..
-
۲۸
یکشنبه 25 دی‌ماه سال 1390 00:29
فصل تنهایی جیب‌هایم..
-
۲۷
یکشنبه 18 دی‌ماه سال 1390 02:31
و تو را ناگهان گم کردم.. شاید میان آن شمعدانی‌ها حوالی آن دورهای ناممکن.. جایی میان رد پای اشک‌هایم..
-
۲۶
جمعه 16 دی‌ماه سال 1390 20:26
مدام از تلخی این روزهایم می‌گویی و من تنها.. واژه‌ها را.. قبل از اینکه متولد شوند در آرامگاهشان دفن می‌کنم..
-
۲۵
جمعه 16 دی‌ماه سال 1390 19:47
مشتی ست خاک تمام تنم.. هیچ می‌شوم در طوفان نفسهات..
-
۲۴
پنج‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1390 00:55
کجایید.. ای پدران آدم؟؟
-
۲۳
چهارشنبه 14 دی‌ماه سال 1390 23:40
بوی آخرهای پاییز را می‌دهی.. همان آخرها که همه چیز رنگ می‌بازد..
-
۲۲
چهارشنبه 14 دی‌ماه سال 1390 13:14
بیا تا برایت بگویم می‌خواهم با تک سیم آخر.. نت "دو" را بنوازم برایت با گام‌هایی تا بی‌نهایت..
-
۲۱
سه‌شنبه 13 دی‌ماه سال 1390 20:55
دلم تنگ است برای آن شعبه‌های خیالی مک دونالد..
-
۲۰
سه‌شنبه 13 دی‌ماه سال 1390 16:58
همه‌ی مرا پر می‌کنی، از آن حرف‌های ممنوعه..
-
۱۹
سه‌شنبه 13 دی‌ماه سال 1390 13:49
بت شکن...
-
۱۸
سه‌شنبه 13 دی‌ماه سال 1390 00:15
میان این بودن و نبودن های مکرر در حال نوسان بودم در همان کافه ای که بعد از تو هر روزش را غبار گرفته.. با آن تلخی مشکی رنگ همیشگی.. . . صدایی در سکوت می گریست.. نگاهی به در مانده بود.. و شاعری.. یک فنجان بغض سفارش می داد..
-
۱۷
دوشنبه 12 دی‌ماه سال 1390 23:19
هرگز کسی به کشتن خویش چنین کمر نبست، که من به زیستن خویش..