closed
"من مفهوم یک افسانهی شوم را
با شک خود مقیاس کردهام
و چیزی شبیه به کفتار را
از آن بیرون
همیشه منتظر
منتظر لاشهای در آستانهی شکستن..
..
من هیچگاه مادرم را نمیبخشم
که من را به دنیا آورد..
و دیگر لحظههای کثیف دروغ را
در مرداب زندگی غرق نخواهم کرد
غرق خواهم شد
در سکوت سیال شب
در عبور عریان عشق
و همیشه تر از همیشه
در غروب
طلوع خواهند کرد
چشمانم.."
چه اسفندها.. آه!
چه اسفندها که دود کردیم
برای تو ای روز اردیبهشتی
که گفتند این روزها میرسی
از همین راه..!
"قیصر امینپور"