بوی باران میداد هوا.. بوی خاک.. و آن همه روز که گذشته بود از آخرین دیدارمان..
خوشحال بودم.. از اینکه هنوز هم هستم در خاطراتشان.. از اینکه مثل من همه چیز را دفن نکرده بودند.. اینکه هنوز هم زندهاند و میتوانند لبخند بزنند میان این همه جماعت مرده..
استاد.. که فکر میکنم هر چند سال هم که بگذرد چهرهاش هیچ تغییری نخواهد کرد.. با همان لبخندهای گشادش استقبال میکرد و مدام میگفت.. تو بهترین و در عین حال احمقترین شاگردی بودی که تا به حال داشتم..
برای اجرای کنسرتشان آماده میشدند.. دیدنشان یک حس شعف همراه با حسرت داشت.. حسرت غریبگی انگشتانم با نتها.. حسرت دور بودن از جمع پرشوری که میشد در کنارشان احساس امنیت داشت..
در تمام مدت برگشت به این فکر میکردم که.. آری استاد.. من احمق بودم.. هستم حتی.
همیشه.. همیشه همه چیز را .. به اوج که میرسید رها میکردم.. میکنم.. و این یک جورهایی بخشی از وجود من است.. مثل همین سازی که عاشقش بودم.. مثل همان کسی که عاشقش بودم .. مثل... خُب مثل خیلی چیزهای دیگر..
لحظه های اوج دلهره آورند ...
گاهی باید گذاشت و رفت....
می توانم بفهمم یعنی چه این حس !
اوجی که در مقابلش به ناگاه فرودی سر علم می کند :)
همیشه سقوط از صعود لذت بخش تر است.../
سقوطی که خود خواسته باشه.. آره..
+وبلاگ مورد نظر موجود نمیباشد
منم رها کردن تو اوجو دوست دارم ، همیشه بهترین راهه ، حس عقاب بودن دست میده به ادم ... احساس قوی بودن .
حسرت نخور میرا ...
+ و همه می دانند که عقاب همیشه در اوج ، در بی نهایت ناپدید می شود .
در بینهایت ناپدید میشود..
درستش همینه..باید رها کرد قبل از اینکه گند زده شه بهش..
شایدم از ترس همینه..
+لینکت کو پس؟!
سلام میرا جونی

وب خوبی داری به منم سر بزن. خوشحال میشم
گناهانم را دوست دارم!
بیشتر از تمام کارهای خوبی که کرده ام
می دانی چرا ؟
آن ها واقعی ترین انتخاب های منند...
99 : همه همینجور خواهیم مرد ...
میان سکوت سطرها ...
نجوای عاشقانه ی دستهای تو ....
این قشنگتر شد پولاد..
بانو کامنت دانی را به اسارت نکش
آخـــــ ... پناهی با آهنگ بلاگت ...
چرا ؟
چرا closed میرا ؟
چی به سر ما اومده ...
من کلی از این جنس نوشته ها میخونم، اوضاع هممون شکل همه، کاری که ما میکنیم اینه که بریم دست طرفو بگیریم بگیم من هستم رفیق، یا آروم باش ... اما تو فرق می کنی! نمیدونم چه فرقی اما جنس نوشته ی آخرت فرق داشت با همه چیزایی که از بقیه خوندم ...
و شاید میدونی چقدر تحملش برای من ِ خواننده ت سخته ! سخته !
غیبتت طولانی نشه میرا ... لطفا !!
بعضی ها موهاشون خیسه بعد .....
بعضی ها چشاشون خیسه بعد .....
بعضی ها از پله که بالا میروند به بالا می روند
بعضی ها از پله که بالا می روند به بالا سقوط می کنند
بعضی ها ....
بس دلم گرفت از خودم بعضی ها
چه دادائیسم